نويسنده : ابراهيم شفيعي سروستاني
عدالت موعود و يا به بيان ديگر عدالتي که وعدة تحقق آن در زمان ظهور امام مهدي(عليه السلام) داده شده، از نظر دامنه، گستره و ژرفا بيهمتاست و درست به همين دليل است که حکومتهاي بشري از ايجاد نظام عادلانهاي مشابه آنچه در عصر موعود، محقق خواهد شد عاجزند.
براي درک ابعاد و زواياي مختلف عدالت مهدوي در اين مقاله نگاهي گذرا خواهيم داشت به بخشي از رواياتي که به توصيف قيام ظلم ستيز و عدالت گستر امام مهدي(عليه السلام) پرداختهاند.
1. دامنة عدالت موعود
در فرهنگ اسلامي، ظلم معاني و مصاديق متعددي دارد و در آيات و روايات اين کلمه به سه مفهوم به کار رفته است:
1. ظلم در معناي کفر و شرک نسبت به خدا 1
2. ظلم نسبت به خود (گناه و عصيان) 2
3. ظلم نسبت به ديگران (ستم و تجاوز) 3
امام علي(عليه السلام) در بياني بسيار زيبا معاني متعدد ظلم را اينگونه تبيين کردهاند:
ألا و إنّ الظلم ثلاثة: فظلم لايغفر، و ظلم لايترک، و ظلم مغفور لايطلب فأمّا الظلم الذي لايغفر فالشرک بالله، قالالله سبحانه: «إنّ الله لايغفر أن يشرک به» 4 و أمّا الظلم الذي يغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات و أمّا الظلم الذي لايترک فظلم العباد بعضهم بعضاً.
بدانيد که ستم سه گونه است: ستمي که هرگز آمرزيده نشود و ستمي که بازخواست گردد و ستمي که بخشوده است و بازخواست نشود. امّا آن ستمي که هرگز آمرزيده نشود، شرک به خداست. خداي تعالي گويد: «مسلّماً خدا، اين را که به او شرک ورزيده شود نميبخشايد» و ستمي که آمرزيده شود ظلم بنده است به خود به ارتکاب برخي کارهاي ناشايست، و ستمي که بازخواست ميشود ظلم کردن مردم بر يکديگر است. 5
همچنانکه «ظلم» مفاهيم و مصاديق متعددي دارد ، کلمة مقابل آن؛ يعني «عدل» نيز از نظر معنا و مصداق بسيار گسترده است و حوزة وسيعي را شامل ميشود. به بيان ديگر براساس آموزههاي دين اسلام، عدالت و عدالتگستري تنها به صحنة حيات اجتماعي انسانها و روابط آنها با ديگران محدود نميشود، بلکه حوزة وسيعي شامل رابطة انسان با خدا، رابطة انسان با خود و رابطة انسان با ديگران را در بر ميگيرد.
از همين روست که ميبينيم در روايات اسلامي هر زمان که از ظلمستيزي امام مهدي(عليه السلام) سخن به ميان ميآيد، همة مظاهر ظلم مورد توجه قرار ميگيرد و بر اين نکته تأکيد ميشود که آن حضرت نه تنها رسم ستم و تجاوز را در روابط انسانها با يکديگر برمياندازد و اين روابط را بر محور عدالت سامان ميدهد، بلکه با هرگونه کژروي ، کجانديشي و انحراف اخلاقي و اعتقادي نيز مبارزه ميکند و رابطة انسان با خود و با خداي خود را نيز به عدالت بر ميگرداند.
براي روشنتر شدن آنچه گفته شد به بررسي برخي از روايتهايي ميپردازيم که به توصيف ظلمستيزي و عدالتگستري امام مهدي(عليه السلام) پرداختهاند تا مشخص شود که در هر يک از آنها کدام معنا از ظلم و کدام مصداق از عدالت قصد شده است: 1-1. عدالت در رابطة انسان با خدا
در برخي از روايات، به معناي نخست ظلم؛ يعني کفر و شرک ، توجه شده و قيام عدالتگستر امام مهدي(عليه السلام) را به عنوان قيامي که اين نوع از ظلم را از صحنة روزگار پاک ميسازد، تفسير کردهاند که روايت زير از ابوبصير از آن جمله است:
سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن قول الله تعالي في کتابه: « هوالذي أرسل رسوله بالهدي و دينالحق ّ ليظهره علي الدين کلّه ولو کره المشرکون». 6
از ابا عبدالله امام صادق که درود بر او باد ـ در مورد اين سخن خداي تعالي در کتابش پرسيدم:
«او کسي است که پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».
آن حضرت در پاسخ فرمودند:
والله ما أنزل تاويلها بعد قلت: جعلت فداک و متي ينزل؟ قال: حتي يقوم القائم إن شاء الله فإذا خرج القائم لم يبق کافر و مشرک إلاّ کره خروجه حتي لوکان کافر أو مشرک في بطن صخرة لقالت الصخرة يا مؤمن في بطني کافر أو مشرک فاقتله قال: فينحيّه الله فيقتله. 7
به خدا سوگند، هنوز تأويل اين آيه نازل نشده است. گفتم: فدايت شوم ، پس کي نازل ميشود؟ فرمود: زماني که به خواست خدا قائم به پا خيزد. پس هنگامي که قائم قيام کند ، هيچ کافر و مشرکي نميماند مگر اينکه از قيام او ناخشنود است. حتي اگر کافر يا مشرکي در دل سنگي باشد ، آن سنگ ندا ميدهد که: اي مؤمن! کافر يا مشرکي در دل من است، او را بکش. فرمود: پس خدا او را آشکار ميکند و آن مؤمن او را ميکشد.
در ذيل آية ياد شده روايات ديگري نيز وارد شده است که همه آنها دلالت بر اين دارند که در زمان ظهور امام مهدي(عليه السلام) جهان از همة مظاهر کفر و شرک پيراسته و دين حق بر سراسر گيتي حاکم ميشود. 8
در تفسير علي بن ابراهيم قمي، معروف به تفسير القمي ، نيز در تفسير اين آيه چنين آمده است:
إنّها نزلت فيالقائم من ال محمد عليهمالسلام و هو الامام الذي يظهره الله علي الدين کلّه فيملاء الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و هذا ممّا ذکرنا أنّ تأويله بعد تنزيله. 9
اين آيه در مورد قائم از آل محمد ـ که درود بر آنها باد ـ نازل شده است. او آن پيشوايي است که خداوند او را بر همه اديان پيروز ميگرداند، و زمين را از قسط و عدل پر ميسازد. همچنانکه پيش از آن از جور و ستم پر شده بود. و اين آيه از جمله مواردي است که گفتيم تأويل آن پس از تنزيلش خواهد آمد.
از ديگر رواياتي که در آنها مصداق اول ظلم ـ البته در معنايي وسيعتر که شامل هرگونه بدعت و باطل نيز ميشود ـ اراده شده است، روايتي است که از امام باقر(عليه السلام) در تفسير اين آية شريفه وارده شده است:
الذين إن مکنّاهم فيالارض أقاموا الصلوة و اتوا الزکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبةالامور. 10
همان کسي که چون در زمين به آنان توانايي دهيم ، نماز برپا ميدارند و زکات ميدهند و به کارهاي پسنديده وا ميدارند و از کارهاي ناپسند باز ميدارند، فرجام همة کارها از آن خداست.
آن حضرت در تفسير آية ياد شده ميفرمايد:
فهذه لال محمد صلّي الله عليهم إلي آخر الائمة و المهديّ و أصحابه يملّکهم الله مشارق الارض و مغاربها و يظهر به الدين و يميت الله به و بأصحابه البدع و الباطل کما أمات السّفهاء الحقّ حتّي لايري أين الظلم و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر. 11
اين آيه دربارة خاندان محمد ـ که درود خداوند بر آنها باد ـ تا آخرين امام نازل شده است. خداوند مشرقها و مغربهاي زمين را در اختيار مهدي و ياران او قرار ميدهد و دين را به دست او آشکار ميسازد. خداوند به وسيله مهدي و يارانش همة مظاهر بدعت و باطل را ميميراند، همچنانکه پيش از آن نابخردان حق را ميرانده بودند. به گونهاي که ظلم در هيچ جا ديده نميشود. و امر به معروف و نهي از منکر ميکنند.
2-1. عدالت در رابطة انسان با خود
در پارهاي ديگر از رواياتي که به ظلمستيزي امام مهدي(عليه السلام) پرداختهاند، دومين چهرة ظلم؛ يعني ظلم انسان به خود، با همه مظاهر آن، مورد توجه قرار گرفته و بر اين موضوع تأکيد شده است که آن حضرت با هدف گسترش عدالت در جهان با هرگونه فساد و تباهي و گناه و نافرماني خدا، مبارزه و زمين را از هرگونه پليدي پاک ميکند: يفرّج الله بالمهدي عن الامّة يملاء قلوب
در پارهاي ديگر از رواياتي که به ظلمستيزي امام مهدي(عليه السلام) پرداختهاند، دومين چهرة ظلم؛ يعني ظلم انسان به خود، با همه مظاهر آن، مورد توجه قرار گرفته.
برخي ديگر از روايات به سومين مصداق ظلم؛ يعني ستم و تجاوز به ديگران توجه کرده و از ميان برداشتن همة روابط ظالمانة موجود در جوامع انساني را به عنوان يکي ديگر از مظاهر عدل مهدوي برشمردهاند.
العباد عبادة يسعهم عدله. به يمحق الله الکذب و يذهب الزمان الکلب و به يخرج ذلّ الرقّ من أعناقکم. 12
خداوند به وسيلة مهدي براي امت گشايش حاصل ميکند. او دلهاي بندگان را با عبادت پر ميکند و عدالتش را بر آنها دامنگستر ميسازد. خداوند به وسيلة او دروغ و دروغگويي را ريشهکن ميکند و خوي درندگي و ستيزهجويي را از بين ميبرد و طوق ذلت و بردگي را از گردن شما برميدارد.
در روايت ديگري از امام علي(عليه السلام) تصريح شده که در زمان ظهور امام مهدي(عليه السلام) عدالت بر جهان درون انسانها نيز حاکم ميشود و همه به صلاح و رستگاري روي ميآورند:
... يملاء الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً، يدين له عرض البلاد و طولها، لايبقي کافر إلاّ امن ، ولا طالح إلاّ صلح و تصطلح في ملکه السباع. 13
... او زمين را از عدل و قسط و نور و برهان پر ميکند ، طول و عرض جهان برابر او تسليم ميشود. هيچ کافري نميماند مگر اينکه ايمان ميآورد و هيچ نابکاري نميماند مگر اينکه به صلاح و پرهيزگاري ميگرايد. در دولت او درندگان نيز از در سازش با يکديگر درميآيند.
3-1. عدالت در رابطة انسان با ديگران
برخي ديگر از روايات به سومين مصداق ظلم؛ يعني ستم و تجاوز به ديگران توجه کرده و از ميان برداشتن همة روابط ظالمانة موجود در جوامع انساني را به عنوان يکي ديگر از مظاهر عدل مهدوي برشمردهاند. از جمله در روايتي که از امام رضا (عليه السلام) نقل شده در توصيف «قائم اهلبيت» چنين آمده است:
يطهّر الله به الارض من کلّ جور، و يقدّسها من کلّ ظلم... فإذا خرج أشرقت الارض بنور ربّها و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم أحد أحداً. 14
خداوند به وسيلة قائم، جهان را از هرگونه ناروايي پاکيزه و از هرگونه ستم پيراسته ميسازد... آنگاه که او قيام کند زمين به نور پروردگارش روشن ميشود؛ ميزان عدل را در ميان مردم برپا ميسازد و هيچکس به ديگري ستم روا نخواهد داشت.
2. گسترة عدالت موعود
گسترة عدالت موعود را با دو نگاه ميتوان مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار داد: نخست با يک نگاه کلان؛ در اين نگاه آنچه مورد توجه قرار ميگيرد فراگيري عدالت آن حضرت و گسترش آن در جاي جاي کرة خاک است. دوم، با يک نگاه جزيي و موردي؛ در اين نگاه علاوه بر جهان شمولي و توسعه عام و فراگير عدالت موعود، حاکميت عدالت بر شئون مختلف حيات انسان نيز مورد توجه قرار ميگيرد. به بيان ديگر در نگاه دوم، حاکميت عدالت مهدوي بر هر يک از روابط فرهنگي، سياسي، اقتصادي و حقوقي جوامع انساني به تفکيک مطالعه و بررسي ميشود.
در اينجا تلاش خواهيم کرد گسترة عدالت موعود را با توجه به دو نگاه ياد شده، از منظر روايات مورد بررسي قرار دهيم
1-2. جهانشمولي
از بررسي رواياتي که در زمينة ويژگيهاي عصر حکومت جهاني امام مهدي(عليه السلام) وارد شدهاند، چنين برميآيد که در آن عصر، جهان با همه وسعتش در دايرة حاکميت عدل مهدوي قرار گرفته و هيچ کجاي جهان از حوزة نفوذ عدالت موعود خارج نميماند.
از مهمترين روايتهايي که با توجه به آنها ميتوان به جهانشمولي عدالت مهدي پي برد، روايتهاي متواتري است که از شيعه و اهل سنت نقل شده و در آنها تصريح شده است که امام مهدي(عليه السلام) جهان را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده از عدل و داد آکنده ميسازد.
پيش از اين به چند مورد از اين روايات اشاره کرديم و از اين رو از تکرار آنها خودداري ميکنيم.
پارهاي ديگر از روايات که ميتوان جهانشمولي عدالت مهدوي را از آنها استفاده کرد، رواياتي است که در آنها تصريح شده با ظهور امام مهدي(عليه السلام) همة زمين ـ و نه فقط قسمتي از آن ـ زنده ميشود و حيات دوباره مييابد. اين روايات خود کنايه از اين است که با گسترش عدالت آن حضرت، جهان خسته از ظلم و ستم ـ که رفته رفته به پيکري بيجان تبديل شده ـ حيات دوباره پيدا ميکند و نشاط و سرزندگي خود را باز مييابد.
بخشي از اين روايات، رواياتي است که در تفسير آية شريفه زير وارد شده است:
إعلموا أنّ الله يحيي الارض بعد موتها قد بيّنا لکم الا´يات لعلّکم تعقلون. 15
بدانيد که خدا زمين را پس از مرگش زنده ميگرداند. به راستي آيات ] خود [ را براي شما روشن گردانيدهايم، باشد که بينديشيد.
در يک نمونه از اين روايات که از امام باقر(عليه السلام) نقل شده چنين ميخوانيم:
يحييها الله عزّوجلّ بالقائم عليهالسلام بعد موتها. 16
خداوند، صاحب عزت و جلال، به دست قائم ـ که بر او درود باد ـ زمين را پس از مردنش زنده ميسازد.
از ابنعباس نيز در تفسير آية مذکور چنين نقل شده است:
يعني يصلح «الارض» بقائم ال محمد من «بعدموتها» يعني من بعد جور أهل مملکتها «قدبينّا لکم الا´يات» بقائم ال محمد «لعلّکم تعقلون». 17
خداوند به وسيلة قام آلمحمد «زمين را پس از مردنش»؛ يعني پس از ستم ساکنان آن، آباد و سرزنده ميسازد. «به راستي آيات را» به وسيلة قائم آلمحمد «براي شما روشن گردانيدهايم باشد که بينديشيد».
2-2. همه جانبهنگري
با ظهور امام مهدي(عليه السلام) و استقرار حکومت آن حضرت، عدالت بر تمام روابط موجود در جوامع انساني حاکم شده و ساحتهاي مختلف حيات بشر رنگ عدل و قسط به خود ميگيرد. به بيان ديگر عدالت مهدوي به عدالت اقتصادي يا عدالت قضايي محدود نشده و همة حوزههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و حقوقي را شامل ميشود.
اگر چه همه جانبه نگري عدالت موعود را ميتوان از عموم يا اطلاق رواياتي که بر حاکميت عدالت و نابودي ظلم در زمان ظهور امام مهدي(عليه السلام) دلالت ميکنند، به دست آورد، اما براي روشنتر شدن اين موضوع روايتهايي ناظر به گسترش عدالت در حوزههاي مختلف اجتماعي را به تفکيک مورد بررسي قرار ميدهيم.
1-2-2. عدالت فرهنگي و آموزشي
يکي از شاخصههاي مهم عدالت مهدوي فراهم شدن امکان رشد و اعتلاي فرهنگي، آموزشي براي همة مردم ـ صرفنظر از جنس، طبقه و يا رنگ و نژاد ـ است. در نظام حکومتي امام مهدي(عليه السلام) ناداني، بيسوادي و کمخردي به طور کلي ريشهکن شده همة انسانها به مقتضاي توانايي خود از بالاترين حد دانش و معرفت برخوردار ميشوند.
در روايتي که از امام باقر(عليه السلام) نقل شده در زمينة رشد و توسعه خردورزي در زمان امام مهدي(عليه السلام) چنين ميخوانيم: إذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم. 18
هنگامي که قائم ما به پا خيزد خداوند دستش را بر سر بندگان ميگذارد و بدين وسيله عقول آنها افزايش يافته و خردهاي آنها به کمال ميرسد.
در روايت ديگري که از آن حضرت نقل شده در زمينة همگاني شدن دانش و معرفت در عصر حاکميت امام مهدي(عليه السلام) چنين آمده است:
... و تؤتون الحکمة في زمانه حتي أنّ المرأة لتقضي في بيتها بکتاب الله تعالي و سنّة
به عدالت مهدوي به عدالت اقتصادي يا عدالت قضايي محدود نشده و همة حوزههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و حقوقي را شامل ميشود.
حضرت تعدادي از ياران خود را برميگزيند و براي قضاوت به سراسر جهان گسيل ميدارد.
آنها در بالاترين مراتب تقوي و پرهيزگاري قرار دارند و ثانياً، در يک ارتباط مستقيم با امام خود، حکم کليه قضايايي را که در آنها دچار شک و ترديد شدهاند دريافت ميکنند.
رسولالله(ص): ... در دوران او شما از حکمت برخوردار ميشويد تا آنجا که يک زن در خانة خود برابر کتاب خداي تعالي و روش پيامبر ـ که درود بر او و خاندانش باد ـ همچون مجتهد با استنباط شخصي به انجام تکاليف شرعي 19 خود پردازد. 20
2-2-2. عدالت قضايي
در زمان حکومت امام مهدي(عليه السلام) عدالت به تمام معنا در مناسبات حقوقي و قضايي حاکم شده و داوري و قضاوت ميان مردم از هرگونه شائبه خطا، اشتباه، بيعدالتي، جانبداري و... پيراسته ميگردد که اين امر به نوبه خود تأثير مهمي در عادلانه شدن همة روابط اجتماعي و جلوگيري از ظلم و تجاوز به حقوق ديگران خواهد داشت.
در اين زمينه نيز روايتهاي فراواني وارد شده که در اينجا به برخي از آنجا اشاره ميکنيم.
امام صادق(عليه السلام) شيوة قضاوت امام مهدي(عليه السلام) را به شيوة پيامبراني چون حضرت داوود(عليه السلام) ـ که قضاوت عادلانه و بدون اشتباه آنها در تاريخ مشهور است ـ تشبيه کرده، ميفرمايد:
إذا قام قائم آلمحمد عليهمالسلام حکم بين الناس بحکم داود لايحتاج إلي بيّنة يلهمه الله تعالي فيحکم بعلمه و يخبر کلّ قوم بما استبطنوه... 21
زماني که قائم ال محمد ـ که بر آنها درود باد ـ به پاخيزد، در ميان مردم به حکم داود قضاوت خواهد نمود. او به بيّنه (شاهد) نيازي نخواهد داشت؛ زيرا خداي تعالي امور را به وي الهام ميکند و او بر پايه دانش خود داوري ميکند و هر قومي را به آنچه پنهان نمودهاند آگاه ميسازد.
بديهي است قضاوتي که با الهام خداوند صورت گيرد در آن هيچ اشتباه و بيعدالتي نخواهد بود؛ اما در اينجا چند سؤال مطرح است: اول اينکه آيا امام مهدي(عليه السلام) خود به تنهايي امر قضا را به عهده خواهد گرفت يا اينکهکساني ديگري را هم براي قضاوت برميگزيند؟ و دوم اينکه اگر امام مهدي(عليه السلام) کسان ديگري را هم براي قضاوت ميان مردم برميگزيند، چه تضميني وجود دارد که آنها دچار اشتباه و خطا و يا قضاوت ناعادلانه نشوند؟ در پاسخ اين دو سؤال بايد گفت: آنچه از روايات استفاده ميشود اين است که آن حضرت تعدادي از ياران خود را برميگزيند و براي قضاوت به سراسر جهان گسيل ميدارد، اما آنچه باعث مصون بودن آنها از اشتباه و قضاوت ناعادلانه ميشود اين است که: اولاً، آنها در بالاترين مراتب تقوي و پرهيزگاري قرار دارند و ثانياً، در يک ارتباط مستقيم با امام خود، حکم کليه قضايايي را که در آنها دچار شک و ترديد شدهاند دريافت ميکنند.
در روايتي که در اين زمينه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده چنين ميخوانيم:
إذا قام القائم بعث في أقاليم الارض، في کلّ إقليم رجلاً، يقول: عهدک في کفّک، فإذا ورد عليک أمر لا تفهمه، ولاتعرف القضاء فيه فانظر إلي کفّک و اعمل بما فيها. 22
هنگامي که قائم قيام کند در کشورهاي روي زمين کساني را برميانگيزد، در هر سرزمين يک نفر را، و به او ميگويد: فرمان تو در کف دست تو است، هرگاه کاري براي تو پيش آمد که آن را نفهميدي و ندانستي چگونه در آن حکم کني، به کف دست خود بنگر و به آنچه در آن (مکتوب) است عمل کن.
3-2-2. عدالت اقتصادي
عدالت اقتصادي يکي از مهمترين شاخصههاي عدالت اجتماعي است و به جرأت ميتوان گفت که بسياري از تحولات و نهضتهاي اجتماعي، سياسي که در طول تاريخ در جوامع مختلف رخ داده، به نوعي با اين موضوع مرتبط بوده است. اگر چه سوگمندانه بايد اذعان داشت که هر چه انسانها براي تحقق عدالت اقتصادي بيشتر تلاش کردهاند، کمتر بدان دست يافتهاند و جز در مقاطعي محدود از حيات بشر در کره خاک، عدالت اقتصادي بر جوامع حاکم نبوده است.
نگاهي اجمالي به تاريخ تحولات نظامهاي سياسي، اجتماعي نشان ميدهد که در گذر زمان نظامهاي مختلفي با داعيه برقراري و گسترش عدالت اقتصادي به ميدان آمدهاند و پس از چند صباحي حاکميت، و اتلاف سرمايههاي مادي و معنوي ملتها صحنة سياست را ترک کردهاند، که نظامهاي سوسياليستي آخرين نمونه از اين دست نظامها هستند.
در دولت امام مهدي(عليه السلام) به عنوان آخرين دولتي که بر کره خاک حکومت خواهد کرد، تأمين عدالت اقتصادي نقش و جايگاه برجستهاي دارد و در روايتهاي اسلامي نيز بر اين بعد از ابعاد عدالت موعود بسيار تأکيد شده است. با نگاهي گذرا به روايات اسلامي به روشني ميتوان دريافت که با استقرار حکومت مهدوي، رفاه اقتصادي همراه با قسط و عدالت بر سراسر جهان حاکم شده و بشر به آرزوي ديرين خود دست مييابد.
براي به دست آوردن تصويري اجمالي از عدالت و رفاه اقتصادي عصر ظهور، به چند نمونه از روايتهايي که در اين زمينه وارد شدهاند، اشاره ميکنيم:
يکون المهدي في أمّتي... تتنعّم أمّتي في زمانه تنعّماً لم يتنعّم (يتنعّموا) مثله قطّ، البرّ منهم والفاجر. يرسل السّماء عليهم مدراراً ولا تحبسالارض من نباتها، و يکونالمال کدوساً، يأتيه الرجل فيسأله فيحثي له في ثوبه ما استطاع أن يحمله. 23
مهدي در امت من است... . امت من، اعم از نيکان و بدان آنها، در عصر او به آنچنان رفاه و آسايشي دست مييابند که هرگز مانند آن سابقه نداشته است. آسمان بر آنها بارش فراوان ميفرستد و زمين گياهانش را از آنها دريغ نميدارد. در آن زمان مال و ثروت چون خرمن برهم انباشته ميشود. مردي پيش آن حضرت ميآيد و از او درخواست کمک ميکند. ايشان هم به مقداري که آن مرد ميتواند با خود بردارد در لباسش ميريزد.
امام محمدباقر(عليه السلام) نيز عدالت اقتصادي دوران ظهور را چنين توصيف ميکنند:
...فإنّه يقسم بالسويّة و يعدل في خلق الرحمن، البرّ منهم والفاجر. 24
...او مال و ثروت را به مساوات بين مردم تقسيم و در ميان آفريدگان خداي رحمان، اعم از نيکان و بدان آنها، عدالت برقرار ميکند.
آن حضرت در روايتي ديگر در بيان رفاه عمومي و برابري اقتصادي که در عصر حاکميت حضرت قائم(ع) ايجاد ميشود، ميفرمايند:
... و يعطي الناس عطايا مرتين فيالسنة و يرزقهم فيالشهر رزقين و يسوّي بينالناس حتي لاتري محتاجاً الي الزکاة و يجيء أصحاب الزکاة بزکاتهم إلي المحاويج من شيعته فلايقبلونها، فيصرّونها و يدورون في دورهم فيخرجون إليهم، فيقولون: لاحاجة لنا في دراهمکم،... و يجتمع إليه أموال أهل الدنيا کلّها من بطن&a
:: برچسبها:
ابراهيم شفيعي سروستاني ,
ارکان عدالت ,
ارکان عدالت موعود ,
دامنة عدالت موعود ,
عدالت موعود ,
عدالت موعود ,
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13